در حوالی انتخابات..
فضاى اهانت و هتك حرمت در جامعه، يكى از آن چيزهائى است كه اسلام مانع از آن است؛ نبايد اين اتفاق بيفتد. فضاى هتك حرمت، هم خلاف شرع است، هم خلاف اخلاق است، هم خلاف عقل سياسى است. انتقاد، مخالفت، بيان عقايد، با جرأت، هيچ اشكالى ندارد؛ اما دور از هتك حرمتها و اهانتها و فحاشى و دشنام و اين چيزها. همه هم در اين زمينه مسئولند. اين كار علاوه بر اينكه فضا را آشفته ميكند و اعصاب آرام جامعه را به هم ميريزد - كه امروز احتياج به اين آرامش هست - خداى متعال را هم از ما خشمگين ميكند. من ميخواهم اين پيامى باشد به همهى آن كسانى كه يا حرف ميزنند، يا مينويسند؛ چه در مطبوعات، چه در وبلاگها. همهى اينها بدانند، كارى كه ميكنند، كار درستى نيست. مخالفت كردن، استدلال كردن، يك فكر سياسى غلط يا يك فكر دينى غلط را محكوم كردن، يك حرف است، مبتلا شدن به اين امرِ خلاف اخلاق و خلاف شرع و خلاف عقل سياسى، يك حرف ديگر است؛ ما اين دومى را به طور كامل و قاطع نفى ميكنيم؛ نبايد اين كار انجام بگيرد. متأسفانه بعضى اين كار را ميكنند. من بخصوص به جوانها توصيه ميكنم. بعضى از اين جوانها بلاشك مردمان بااخلاص و مؤمن و خوبى هم هستند، اما خيال ميكنند اين وظيفه است؛ نه، من عرض ميكنم اين خلاف وظيفه است، عكس اين وظيفه است.
خطبههای نماز جمعهی تهران1388/06/20
سلوك سياسى اميرالمؤمنين از سلوك معنوى و اخلاقى او جدا نيست؛ سياست اميرالمؤمنين هم، آميختهى با معنويت است، آميختهى با اخلاق است، اصلاً منشأ گرفتهى از معنويت على و اخلاق اوست. سياست اگر از اخلاق سرچشمه بگيرد، از معنويت سيراب بشود، براى مردمى كه مواجه با آن سياستند، وسيلهى كمال است، راه بهشت است؛ اما اگر سياست از اخلاق جدا شد، از معنويت جدا شد، آن وقت سياستورزى ميشود؛ يك وسيلهاى براى كسب قدرت، به هر قيمت؛ براى كسب ثروت، براى پيش بردن كار خود در دنيا. اين سياست ميشود آفت؛ براى خود سياستورز هم آفت است، براى مردمى هم كه در عرصهى زندگى آنها اين سياست ورزيده ميشود هم آفت است.
اميرالمؤمنين اين حكومتى را كه در آن سه جنگِ مفصل نظامى با هزارها كشته اتفاق افتاد - شما در نهج البلاغه نگاه كنيد - با تعبيراتى معرفى ميكند كه نشاندهندهى تحقير او نسبت به اين حكومت است. يك وقت او را - در خطاب به ابنعباس - از بند كفش كهنهى وصلهزدهى خود بىارزشتر معرفى ميكند. يكجا دربارهى همين حكومت ميفرمايد: «لألفيتم دنياكم هذه ازهد عندى من عفطة عنز»؛ آن رطوبتى كه از عطسهى يك بزغاله حاصل ميشود چقدر ارزش رطوبتى و حياتى دارد؟ هيچ. ميفرمايد: اين حكومت، اين قدرت، نشستن بر اين اريكه براى على، از اين كمتر و كماهميتتر است. يك جا در همان خطبه براى اينكه چرا اين حكومت را قبول كرد، استدلال ميكند: «لو لا حضور الحاضر و قيام الحجّة بوجود النّاصر»؛ ديدم مردم آمدند، اصرار ميكنند، نصرت خودشان را عرضه ميكنند، قبول كردم. باز در مقام استدلال: «و ما اخذ اللَّه على العلماء ان لايقارّوا على كظّة ظالم و لا سغب مظلوم»؛ ميفرمايد: خداى متعال بر عالمان، بر دانايان عالم، تكليف معين كرده است كه بر سيرى ظالم و تهيدستى و گرسنگى مظلوم صبر نكنند، تحمل نكنند. اينهاست چيزهائى كه اميرالمؤمنين را به سمت حكومت ميكشاند، يا در مقابل كسانى كه عليه او بغى ميكنند، به مقاومت، به ايستادگى، به حتّى جنگ نظامى ميكشاند؛ والّا حكومت براى اميرالمؤمنين ارزشى ندارد.
در اين سياستورزى، اميرالمؤمنين يكى از خصوصياتش اين است: از مكر و فريب دور است. در يك جملهاى از حضرت نقل شده كه: «لو لا التّقى لكنت ادهى العرب»؛ اگر تقوا دست و پاى مرا نمىبست، از همهى آحاد و مكاران عرب، مكر و حيله را بهتر بلد بودم. يك جاى ديگر در مقام مقايسهى معاويه با خودش - چون معاويه به دهاء و مكر در حكومت معروف بود - به حسب آنچه كه نقل شده، فرمود: «واللَّه ما معاوية بأدهى منّى»؛ معاويه از من زرنگتر نيست. منتها على چه كند؟ وقتى بناى بر رعايت تقوا و رعايت اخلاق دارد، دست و زبانش بسته است. روش اميرالمؤمنين اين است. تقوا كه نبود، دست و زبان انسان باز است، ميتواند همه چيز بگويد، خلاف واقع ميتواند بگويد، تهمت ميتواند بزند، دروغ به مردم ميتواند بگويد، نقض تعهدات ميتواند بكند، دلبستگى به دشمنانِ صراط مستقيم ميتواند پيدا كند. وقتى تقوا نبود، اينجورى است. اميرالمؤمنين ميفرمايد: من سياست را با تقوا انتخاب كردم، با تقوا اختيار كردم؛ اين است كه در روش اميرالمؤمنين، مكارى و حيلهگرى و كارهاى كثيف و اين چيزها وجود ندارد؛ پاكيزه است.
يكى از خطرهاى جدائى دين از سياست كه عدهاى آن را هميشه در دنياى اسلام ترويج ميكردند - در كشور ما هم بود، امروز هم متأسفانه بعضى نغمههائى را در جدائى دين از سياست بلند ميكنند - همين است كه وقتى سياست از دين جدا شد، از اخلاق جدا خواهد شد، از معنويت جدا خواهد شد. در نظامهاى سكولار و بىرابطهى با دين، اخلاق در اغلب نزديك به همهى موارد، از بين رفته است. حالا يك وقت استثنائاً در جائى يك عمل اخلاقى ديده بشود، اين ممكن است؛ استثناء است. وقتى دين از سياست جدا شد، سياست ميشود غير اخلاقى، مبنى بر همهى محاسبات مادى و نفعطلبانه. سلوك سياسى اميرالمؤمنين بر پايهى معنويت است و از سلوك معنوى او جدا نيست.
بيانات در ديدار علما و روحانيون در آستانه ماه مبارك رمضان1376/10/03
اشتباه كسانى كه در گذشته مسائل سياسى را از تبليغ كنار مىگذاشتند، در اين بود كه عبوديّت را به منطقه فردى منحصر مىكردند. آنها اينجا را غلط مىفهميدند و غلط عمل مىكردند. بله؛ هدف، كشاندن مردم به عبوديّت است؛ منتها عبوديّت منطقه وسيعى در زندگى انسان دارد و آن منطقه به عمل شخصى منحصر نيست. وقتى كه عمل جامعه، عمل يك مجموعه عظيم انسانى و مردم يك كشور، عمل اقتصادى، عمل سياسى و موضعگيريهاى سياسى مشمول بحث عبوديّت شد، آن وقت دعوت شما هم مىتواند شامل اين مسائل باشد و بايد هم باشد؛ چارهاى نداريد.
بايد درس اخلاق بگوييد، درس اخلاق سياسى هم بگوييد، درس اخلاق و معنويّت هم بگوييد، تحليل سياسى هم بدهيد، دشمن درونى را هم - كه نفس امّاره يا شيطان رجيم است - معرفى كنيد، دشمن اجتماعى را هم - كه شيطان بزرگ يا شيطانهاى گوناگونند - معرفى كنيد، ايادى و اذناب شيطان را هم معرفى كنيد.
بيانات در ديدار جمعی از خانوادههاى شهدا و ایثارگران1376/02/31
مگر ممكن است در انتخابات جمهورى اسلامى، كسى به خود حق بدهد يا جرأت بدهد كه در آراءِ مردم دستكارى كند؟ اوّلًا شوراى محترم نگهبان، يك مجموعهى عادل و مواظب و ناظر بر انتخاباتند و هيچ راهى را براى تقلّب باقى نمىگذارند. ثانياً وزير محترم كشور پيش من آمد و گفت شما مطمئن باشيد كه ما نمىگذاريم يك رأى جابهجا شود. اينها مسلمان و انقلابى و متديّن و مورد اعتمادند و از مجلس شوراى اسلامى رأى اعتماد گرفتهاند. برفرض در گوشهاى يك تخلّف كوچك هم انجام گيرد. اين در نتيجهى انتخابات هيچ تأثيرى نخواهد داشت. خود من هم مواظبم و اجازه نخواهم داد كه كسى به خود حق بدهد، تقلّب در انتخابات را كه يك عملِ هم خلاف شرع و هم خلاف اخلاق سياسى و اجتماعى است، انجام دهد. چنين كارى هرگز نخواهد شد. بعضى خيال كردهاند كه حالا چه اتّفاق مىافتد. من بخصوص از رئيسجمهور محترم استفسار كردم و گفتم شايد ايشان خبرى دارند؛ اما ايشان گفتند كه نه؛ من در همهى انتخاباتها، به مسئولان و دستاندركاران سفارش مىكنم كه تخلّف نكنند. مسألهى خاصى وجود ندارد. عدّهاى جنجال كردند و راديوهاى بيگانه هم هاىوهوى راه انداختند. نخير؛ انتخابات إن شاء اللّه با اتقان كامل انجام خواهد گرفت. هم مسئولانى كه هستند، مورد اطمينانند، هم خود من نخواهم گذاشت كه مسألهى انتخابات، خداى نكرده اندكى مخدوش شود.
پيام به مناسبت افتتاح دورهى پنجم مجلس شوراى اسلامى1375/03/11
مجالس كشورهاى غربى همچنانكه از لحاظ اخلاق سياسى، صلاحيت آن را ندارند كه الگو قرار گيرند، از لحاظ تركيب سياسى نيز لزومى ندارد كه در كشور بزرگى چون ايران كه از لحاظ اخلاق و سياست و ارزشهاى متعالى، از منبع فرهنگى سرشارى برخوردار است، مورد تبعيت و تقليد واقع شوند. تعبيرهاى چپ و راست يا اصرار بر وجود احزاب سياسى در مجلس قانونگذارى و مانند اينها، سوغاتهاى بىارزشى است كه شأن مجلس شوراى اسلامى بالاتر از پذيرش كوركورانهى آنها است.
بیانات در ديدار جمع كثيرى از دانشگاهيان و طلّاب1368/09/29
دانشگاه- كه خشت اولش از حوزهى علميه و دين جدا نهاده شده بود- در مشت كسانى افتاد كه نه از دين و نه از اخلاق اسلامى و نه از اخلاق سياسى و نه از احساس وجدان يك شهروند نسبت به كشور و ملتشان بهرهيى نداشتند. در طول هفتاد سال اخير، به جز عدهى معدودى از قبيل اميركبير و بعدها هم چند نفرى كه بسيار معدود بودند، بيشتر كسانى كه زمام امور تحصيلات عاليه در اين كشور بهدست آنها بوده است و مسائل آموزش عالى به اراده و تدبير آنها ارتباط پيدا مىكرده، بقيه كسانى بودهاند كه منافع ملت ايران در مقابل منافع بيگانگان، براى آنها از هيچ رجحانى برخوردار نبود و بيشتر به فكر چيزهاى ديگرى بودند تا آيندهى اين ملت و اين كشور!


















